احمد بن عبدالله بکریبَکری، ابوالحسن احمد بن عبدالله، مؤلف و فقیه امامی میباشد. ۱ - اطلاعات درباره بکریاز زندگی او اطلاع دقیقی در دست نیست و تنها با آثارش، که مهمترین و مشهورترین آنها الانوار است، شناخته میشود. در منابع امامی، سه کتاب الانوار فی مولدالنبی محمد، وفاة الزهراء، و مقتل امیرالمؤمنین به او نسبت داده شده است. ۲ - اشتراك در نام علامه مجلسی مىفرمايد: « شيخ بزرگوار ابوالحسن بكرى، استاد شهید ثانی است و برخى از شاگردان شهيد ثانى بر او ثناء گفتهاند و اخبار كتابهاى او موافق با كتابهاى معتبر بوده و ميان علما مشهور است». با توجه به كلام علامه و اينكه شهيد ثانى متوفاى ۹۶۶ هجرى است، ابوالحسن بكرى نيز بايد از علماى قرن دهم باشد. در مقابل نقل علامه مجلسى، علماى تراجم نظرات ديگرى دارند: صاحب الذریعه و اعیان الشیعه مىگويند: ابو الحسن بكرى نام دو نفر است: ۱- ابوالحسن على بن محمد بكرى ۲- ابوالحسن احمد بن عبد الله بكرى ابوالحسن على بن محمد بكرى، استاد شهيد ثانى است و متوفاى قرن دهم و مذهب او شافعی است. او كه از اهالى مصر بوده، پس از وفات در كنار مرقد امام شافعی به خاك سپرده شده است. تاريخ وفات او را هم ۹۵۲ هجرى دانستهاند. الذريعه از او به عنوان محدث، صوفی و متبحر در فقه و تفسیر و حدیث نام برده است و اين كتابها را به او نسبت داده است: ۱-شرح المنهاج ۲-شرح الروض ۳-شرح العباب مراد زركلى نيز از ابو الحسن بكرى همين شخص است. اماابوالحسن، احمد بن عبد الله بكرى، شخصيت مورد نظر ما، هيچ ارتباطى با شهيد ثانى ندارد. او صاحب سه كتاب از مصادر بحار است به نامهاى: ۱- الأنوار فی مولد النبی محمد صلىاللهعليهوآله. ۲- مقتل أمیرالمؤمنین علیه السلام ۳-وفاة فاطمة الزهراء سلاماللهعلیها. وى بنابر تحقيق، مربوط به حدود قرن هفتم هجرى است زيرا ابن تیمیه در كتاب منهاج السنة پيرامون او و كتابش سخن گفته، پس او مقدم بر ابن تيميه متولد سال ۷۲۸ هجرى است. علاوه بر اين، صاحب ریاض العلما مىفرمايد: « يك نسخه قديمى از كتاب الأنوار ابوالحسن بكرى نزد من هست كه تاريخ كتابت آن ۶۹۶ هجرى است». بنا بر اين او احتمالا در قرن هفتم وفات يافته است. ۳ - دیدگاه امین و آقا بزرگ و ذهبی درباره بکریبه گفته امین [۲]
محسن امین، اعیان الشیعة، ج۳، ص۱۲، چاپ حسن امین، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
و آقابزرگ طهرانی، [۳]
محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۲، ص۴۰۹ـ۴۱۱، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
ابن تیمیه (متوفی ۷۲۸) در منهاج السّنة، ابوالحسن بکری، مؤلف الانوار، را عالمی اشعری معرفی کرده است. ذهبی (متوفی ۷۴۸) در میزان الاعتدال [۴]
محمدبن احمد ذهبی، میزان الاعتدال فی نقدالرجال، ج۱، ص۱۱۲، چاپ علی محمد بجاوی، قاهره ۱۹۶۳ـ۱۹۶۴، چاپ افست بیروت (بی تا).
از او و برخی آثار منسوب به وی یاد کرده، ولی درباره مذهب او سخنی نگفته است. ابن حجر عسقلانی (متوفی ۸۵۲) نیز در لسان المیزان [۵]
ابن حجر عسقلانی، لسان المیزان، ج۱، ص۲۰۲، بیروت ۱۳۹۰/۱۹۷۱.
عین عبارات ذهبی را آورده است. سمهودی (متوفی ۹۱۱) نیز از او نام برده است. افندی اصفهانی [۶]
عبدالله بن عیسی افندی اصفهانی، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، ج۱، ص۴۲ـ۴۳، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۱.
از مورخی نقل کرده که نسخهای از الانوار را، که تاریخ کتابتش ۶۹۶ بوده، در تملک داشته است. به نوشته روزنتال تاریخ نسخه خطی یکی از کتابهایش ۶۹۴ است. بنابراین، او در سده هفتم یا پیش از آن میزیسته است. آقابزرگ طهرانی [۷]
محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۲، ص۴۰۹ـ۴۱۱، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
و امین [۸]
محسن امین، اعیان الشیعة، ج۳، ص۱۲، چاپ حسن امین، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
نیز با همین استدلال او را از عالمان پیش از سده هفتم به شمار آوردهاند. در الانوار ابیاتی از قصیده معروف عینیه ابن سینا نقل شده است، و این بر بودن او پس از ابن سینا (متوفی ۴۲۸) دلالت دارد.۴ - دیدگاه شیخو درباره بکریبنابراین، آنچه از الاب شیخو نقل کرده و او را از مؤلفان اواسط سده سوم دانسته است، نمی تواند درست باشد. زرکلی [۹]
خیرالدین زرکلی، الاعلام، ج۱، ص۱۵۵ـ۱۵۶، بیروت ۱۹۸۶.
یادآوری کردهاند که این قول شیخو مستند نیست. در بررسی کتاب او درباره شرح حال پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله وسلّم نام مؤلفانی را دیده است که در اواخر سده هفتم میزیستهاند. در این صورت، بی تردید میتوان او را از دانشمندان قرن هفتم دانست.۵ - مذهب بکریاز نام کتابهای او و تصریح مجلسی و افندی و برخی تعبیرات ابن حجر و ذهبی، شیعی بودن، و به ظن قوی امامی بودن او، معلوم میشود. آقابزرگ طهرانی [۱۰]
محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، ج۲، ص۴۱۰، الذریعة الی تصانیف الشیعة، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
و امین [۱۱]
محسن امین، اعیان الشیعة، ج۳، ص۱۲، چاپ حسن امین، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
نیز او را شیعه امامی میدانند. سید اعجاز حسین کنتوری [۱۲]
اعجاز حسین بن محمدقلی کنتوری، کشف الحجب و الاستار عن اسماء الکتب و الا َسفار، ج۱، ص۶۶، قم ۱۴۰۹.
نیز الانوار را ذکر کرده و عبارات حاجی خلیفه [۱۳]
مصطفی بن عبدالله حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج ۱، ستون ۱۹۵، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
را آورده است. شیخ حر عاملی الانوار را با عنوان الانوار المحمدیه میشناخته و آن را استنساخ و به عیون المعجزات تألیف شیخ حسین بن عبدالوهاب ملحق کرده است. به گفته آقابزرگ طهرانی [۱۴]
محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۲، ص۴۴۰، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
این امر نشان دهنده اعتماد او به بکری و شیعه دانستن اوست.مجلسی، بخشهای بسیاری از الانوار را نقل کرده و خواندن این کتاب را در مجالس میلاد پیامبر صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم رسمی رایج دانسته است. او ضمن آنکه منقولات کتاب را از نوع مراسیل میداند [۱۹]
محمدباقربن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، ج۱۵، ص۱۰۴، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
و آن را مشتمل بر مطالب غریب میشمارد، [۲۰]
محمدباقربن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، ج۱۵، ص۱۰۴، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
مطابقت بیشتر مطالب آن را با مضامین اخبار معتبر و مسائل مسلّم پذیرفته است، در حالی که ذهبی، سمهودی و ابن حجر عسقلانی مطالب کتابهای او را غالباً نادرست و دروغ خواندهاند. [۲۱]
محسن امین، اعیان الشیعة، ج۱۳، ص۱۲ـ۱۳، چاپ حسن امین، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۶ - دیدگاه ذهبی درباره آثار ابوالحسن بکریذهبی ضمن نسبت دادن کتابهای ضیاء الانوار، رأس الغول، شرالدهر، کلندجه، حصن الدولاب، الحصون السبعه و صاحبها هَضّام بن الجحّاف و حُروب الامام علی معه به ابوالحسن بکری، [۲۲]
خیرالدین زرکلی، الاعلام، ج۱، ص۱۵۵ـ۱۵۶، بیروت ۱۹۸۶.
مطالب کتابهای او را غالباً نادرست و دروغ خوانده است. ابن حجر عسقلانی [۲۳]
ابن حجر عسقلانی، لسان المیزان، ج۱، ص۲۰۲، بیروت ۱۳۹۰/۱۹۷۱.
علاوه بر کتب یادشده، کتاب الذّروة فی السیرة النّبویه را از آثار مشهور او و مشحون از مطالب باطل دانسته است. از سوی دیگر، ابن حجر هیتمی (متوفی ۹۷۴) صریحاً خواندن سیره بکری را ـ که گویا همین کتاب اخیر باشد ـ تحریم کرده است. [۲۴]
ابن حجر هیتمی، الفتاوی الحدیثیة، ج۱، ص۱۶۰، مصر ۱۳۹۰.
سرکیس نیز سه کتاب چاپی، به نامهای غزوة الاحزاب (واقعة الخندق)، فتوح الیمن (غزوة رأس الغول)، و قصة اسلام الطفیل بن عامر الدوسی و ماجری له من اوله الی آخره را که به گفته او مشتمل بر داستانهای غیرمستند است، از او میداند، اما چنانکه امین [۲۵]
محسن امین، اعیان الشیعة، ج۱۳، ص۱۲ـ۱۳، چاپ حسن امین، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
احتمال داده، نظر منتقدان بکری خصوصاً با توجه به سخن مجلسی درباره وی، یا ناشی از شیعی بودن او بوده است که به تَبع آن بکری مطالبی آورده که فقط در منابع شیعی وجود دارد، یا این نظر مبتنی بر مطالب کتابهایی بوده است که به وی نسبت دادهاند، در حالی که از این کتب در منابع امامیّه نامی برده نشده و احتمالاً به او منسوب بودهاند. با اینهمه نمیتوان این نکته را نادیده گرفت که الانوار درباره تاریخ زندگی پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه وآله وسلّم، از ولادت تا ازدواج با خدیجه سلاماللّهعلیها، مطالب غریب و داستانهای غیر مستند بسیار دارد، و همچنانکه مؤلف تصریح کرده است به منظور خوانده شدن در مجالس عمومی و خصوصی میلاد نبوی تألیف شده و در آن مطالب درست تاریخی با شاخ و برگهای زیاد و ساختگی آمیخته شده است.گفتنی است که مجلسی در ابتدای بحار و نیز در مجلد ویژه زندگی پیامبر اسلام (ج ۱۵ و۱۶) ابوالحسن بکری را استاد شهید ثانی معرفی کرده است، ولی چنانکه امین [۲۷]
محسن امین، اعیان الشیعة، ج۳، ص۱۲، چاپ حسن امین، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
و آقابزرگ طهرانی [۲۸]
محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۲، ص۴۰۹ـ۴۱۱، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
[۲۹]
محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۲۵، ص۱۱۹، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
[۳۰]
محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۱، ص۹۱ـ۹۲، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
نیز یادآوری کردهاند نویسنده کتاب الانوار غیر از استاد شهید ثانی (متوفی ۹۵۳) است. شرح حال نویسان شهید ثانی [۳۱]
علی بن محمد عاملی، الدرالمنثور من المأثور و غیرالمأثور، ج۲، ص۱۶۳ـ۱۶۵، قم ۱۳۹۸.
به نقل از خود او از ابوالحسن بکری شافعی نام بردهاند که شهید در مصر نزد او فقه و تفسیر خوانده و از او با تکریم یاد میکرده است.۷ - فهرست منابع(۱) محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳. (۲) محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشیعة، جزء ۷: احیاءُالداثر من القرن العاشر، چاپ علی نقی منزوی، تهران ۱۳۶۶ش. (۳) ابن حجر عسقلانی، لسان المیزان، بیروت ۱۳۹۰/۱۹۷۱. (۴) ابن حجر هیتمی، الفتاوی الحدیثیة، مصر ۱۳۹۰. (۵) عبدالله بن عیسی افندی اصفهانی، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۱. (۶) محسن امین، اعیان الشیعة، چاپ حسن امین، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳. (۷) احمدبن عبدالله بکری، الانوار فی مولدالنبی محمد (ص)، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۷. (۸) مصطفی بن عبدالله حاجی خلیفه، کشف الظنون، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰. (۹) محمدبن احمد ذهبی، میزان الاعتدال فی نقدالرجال، چاپ علی محمد بجاوی، قاهره ۱۹۶۳ـ۱۹۶۴، چاپ افست بیروت (بی تا). (۱۰) خیرالدین زرکلی، الاعلام، بیروت ۱۹۸۶. (۱۱) یوسف الیان سرکیس، معجم المطبوعات العربیّةوالمعرّبة، قاهره ۱۳۴۶/ ۱۹۲۸، چاپ افست قم ۱۴۱۰. (۱۲) علی بن محمد عاملی، الدرالمنثور من المأثور و غیرالمأثور، قم ۱۳۹۸. (۱۳) اعجاز حسین بن محمدقلی کنتوری، کشف الحجب و الاستار عن اسماء الکتب و الا َسفار، قم ۱۴۰۹. (۱۴) محمدباقربن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳. ۸ - پانویس
۹ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «احمد بن عبدالله بکری»، شماره۱۲۲۹. |